کد مطلب:59790 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:160

حلّ مسأله پیچیده











در روایت آمده مردی كنیزی داشت (مثلاً نام مرد زید بود و نام كنیز هند) با هند آمیزش كرد و پس از مدّتی پسری از او متولّد شد (مثلاً به نام خالد) سپس زید از هند كناره گرفت و او را همسر غلامش (مثلا به نام سعید) نمود، بعدا زید از دنیا رفت. هند به خاطر فرزندش (خالد) كه از زید داشت آزاد شد (زیرا هند از طریق ارث ، ملك پسرش شد و آزاد گردید) از طرفی سعید كه غلام زید و شوهر آن زن بود، از طریق ارث به همان پسر (خالد) رسید و بعد خالد نیز مُرد و آن غلام (سعید) از طریق ارث ، به زن رسید و در نتیجه هند مالك شوهرش سعید شد و سعید برده او گردید (بنابراین ، سعید نمی توانست با هند آمیزش كند و بینشان نزاع شد، سعید به هند می گفت تو زن من هستی و هند به سعید می گفت: تو برده و غلام من هستی). برای رفع اختلاف نزد عثمان آمدند، در حالی كه سعید می گفت «او (هند) زن من است و او را رها نمی كنم».

عثمان گفت: این حادثه یك مسأله پیچیده ای است ، امیرمؤ منان علی (علیه السلام) كه در آنجا حضورداشت فرمود:«از این زن بپرسید كه آیا پس از آنكه از طریق ارث ، مالك مرد (سعید) شد آیا آن مرد با او آمیزش كرده است ؟».

هند گفت: «نه».

امیرمؤ منان علی (علیه السلام) فرمود: اگر می دانستم آن مرد آمیزش ‍ را (بعد از ارث) انجام داده است او را مجازات می كردم و به هند فرمود:«برو كه سعید برده تو است و هیچ گونه تسلّطی بر تو ندارد، اگر خواستی او را به غلامی بگیر و اگر خواستی او را آزاد كن و یا بفروش ؛ زیرا او در ملك تو است».

عثمان داوری علی (علیه السلام) را پذیرفت و طبق آن رفتار كرد.

و رویدادهای بسیار دیگری از این قبیل ، در عصر عثمان رخ داد كه ذكر همین نمونه ها در این كتاب كه بنایش بر اختصار است كافی است.